انتهاي عاشقي
بامن بمان

 با من بمان وهیچگاه از کنارم نرو

 تو باشی من نفس میگیرم تو باشی من جانی تازه میگیرم

  با من باش تا آخرین نفس تا لحظه ای که جان دارم عزیزم

 ای تمام هستی ام تو تمام زندگی منی با من بمان و زندگی را از من نگیر

  مگر به جز تو چه کسی در این دنیا دارم ؟

 تو تنها کسی هستی که دیوانه وار دوستش دارم

 تو تنها کسی هستی که همدم شب و روزم و رفیق لحظه های زندگی ام است

 ای همدم شب و روزم با رفتنت شبهایم را بی مهتاب و روزهایم را مثل شبهایم نکن

 ای رفیق لحظه های زندگی ام این لحظه های زیبای با تو بودن را از من نگیر

 همه دلخوشی ام تویی ، بهترین لحظه زندگی ام آن لحظه است که در کنار تو هستم

 ودرآن چشمهای زیبایت نگاه میکنم و آرام با صدای آهسته میگویم

که دوستت دارم عزیزم



نظرات شما عزیزان:

ساناز
ساعت15:39---28 بهمن 1391
من زنم…
بی هیچ آلایشی…
حتی بی هیچ آرایشی !
او خواست که من زن باشم …
که بدوش بکشم،بار تو را که مردی !
و برویت نیاورم که از تو قویترم ...
آری من زنم...
او خواست که من زن باشم ...
همچنان به تو اعتماد خواهم کرد ...
عشق خواهم ورزید ...
به مردانگی ات خواهم بالید ...
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد ...
پشتیبانت خواهم بود ... و تو ...
مرد بمان!
این راز را که من مرد ترم
به هیچ کس نخواهم گفت



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 28 بهمن 1391برچسب:,13:35به قلم: حميد منصوري ™